گزارشی در باره ورشکستگی
بانکها
دويچه
وله : گزارشهای
تایید نشده از
هجوم سپردهگذاران
به بانکها
برای دریافت موجودی
خود و درگیری
در چند شعبه
خبر میدهند. تعیین
سقف ۱۵ میلیون
تومان پرداخت روزانه به
مشتریان بانکها،
بدگمانی مردم
نسبت به نبود
نقدینگی را دامن
زده است. خبر
ورشکستگی
احتمالی دو
بانک ملی و
ملت، نخستین
بار روز جمعه
دوم بهمن،
در شبکه
اینترنت و به
نقل از یک
معاون رده بالای
بانک مرکزی
منتشر شد. بر اساس این
خبر، در صورت
عدم کمک اضطراری
دولت به این
دو بانک، آنها
تا روز
چهارشنبه
۷ بهمنماه،
اعلام
ورشکستگی میکنند.
این خبر با
وجودی که
مستندات و
شواهدی منطقی به همراه
نداشت، به
سرعت از طریق
پیامک به مردم
عادی منتقل شد.
اولین
واکنش سپردهگذاران،
تلاش آنان
برای خارج
کردن موجودی
خود از بانکها
بود. خبرهای
تایید نشده در
سایتهای
اینترنتی، از
درگیری و تنش
در بانک ملت،
شعبه بازار و بانک ملی
در شعبههای
صادقیه و خالد
استانبولی در
روز یکشنبه
چهارم بهمن
ماه حکایت
داشتند. این
در حالی است
که هر شعبه
بانکی، میزان
محدودی
نقدینگی دارد
و قادر
به
تامین تقاضاهای
انبوه نیست. سقف
برداشت از
عابربانکها،
روزانه ۲۰۰
هزار تومان و مرز
پرداخت نقدی
مستقیم،
روزانه ۱۵
میلیون تومان
است.
حجم
محدود اسکناس
بانکها
حجم
نقدینگی
موجود در شبکه
بانکی ایران،
بیش از ۲۰۰
هزار میلیارد
تومان است،
اما تنها
۷ درصد
مبادلات
بانکی، یعنی ۱۵
هزار میلیارد
تومان، به
صورت اسکناس
یا ایران
چک
انجام میگیرند.
محسن شمشیری،
روزنامهنگار
اقتصادی، با
غیرمنطقی
دانستن
تقاضای
انبوه
برای دریافت
پول نفد و با
رد شایعه
ورشکستگی دو
بانک ملی و
ملت، میگوید: «کمبود
اسکناس به
معنای کمبود
اعتبار نیست. وقتی
مراجعه مردم
برای دریافت
پول نقد
زیاد
شود، طبیعی
است که بانک
با کمبود
اسکناس مواجه
میشود. این
روشی معمول
است که
بانکها
در شرایط
تقاضای بالا،
به مردم توصیه
کنند که از چکهای
رمزدار یا
حواله
استفاده
کنند.»
بیاعتمادی
و رواج شایعه
رسانههای
رسمی قبلا از
عدم بازپرداخت
وامهایی
میلیاردی خبر
داده بودند
که بانکها
به شرکتهای
دولتی،
موسسات و
افراد پرنفوذ
اعطا کردهاند.
مردم بیم
دارند
که
قربانی
گردنکشیهای
مالی مهرههای
درشت شوند و
سپردههای
محدودشان از
دست برود.
دکتر
احمد علوی،
کارشناس
اقتصادی، در
گفتوگو با
دویچهوله،
رفتار سپردهگذاران در مواجهه
با شایعه
ورشکستگی
بانکها را
عقلانی و
تجربی میخواند
و میگوید: «دولت ایران با
بحران
مشروعیت
روبروست و
اعتبار عمومی
ندارد. مردم
با توجه به
سابقه
ناکارآییهای
این دولت
قضاوت میکنند.
در نبود
اطلاعات و
اعتبار و
اعتماد، تنها راهی که
فرد میتواند
پولاش را حفظ
کند، همین است.
اصلا هم مهم
نیست که بانک
واقعا
ورشکسته
بشود یا نشود.»
به
نظر احمد
علوی، طرح
هدفمند کردن
یارانهها یا
حدف چند صفر
از واحد پولی
کشور،
امواجی
تورمی ایجاد
میکنند. وی
میگوید که
سپردهگذاران
به همین دلایل
و جدا از
موضوع
ورشکستگی
بانکها،
ترجیح میدهند
که پولهای
خود را از
بانک بیرون
بیاورند و
برای
بیمهکردن
موجودی خود،
آنها را تبدیل
به ارزهای دیگر
یا طلا کنند.
پول
واقعی، پول
نقد است
یک مدیر
بانک، تاکید
میکند که
اتفاقا مردم
پس از رکود
جاری در بخش
مسکن و صنعت، پولهای
خود را بیش از
پیش در بانک
میگذارند و
با بهرهای که
میگیرند،
جبران تورم میکنند.
محسن
شمشیری در
دفاع از ثبات
سیستم بانکی
ایران، کندی
پرداخت پول
نقد در بانکها را ناشی از
شتاب مبادلات
پولی در دو
ماه بهمن و
اسفند میداند:
«هرچه به شب
عید نزدیکتر
شویم، گردش
نقدینگی
بیشتر و بیشتر
میشود و در
اسفند حتی به
سه برابر
معمول
میرسد. مردم
در بهمن و
اسفند شروع میکنند
به گرفتن پول
و خرید کردن. معاملات
شرکتها،
تراز کردن
بدهیها و
طلبها، نقد
کردن چک و
سفته و برات و حوالهها
بسیار فشرده
میشوند، چون
رسم است که
قبل از سال
نو، همه حسابهای
خود را
رسیدگی
کنند.»
مدیریت
ریسک، مدیریت
بحران
احمد
علوی مشکل
دولت را تنها
اقتصادی و
مالی نمیداند.
وی به شکافهای
عمودی و
افقی
در بلوک قدرت،
بدنه دولت و
جناحهای
فعال اشاره میکند
و از فلج شدن
دولت و
بحرانی
بودن شرایط میگوید.
به نظر احمد
علوی، دولت با
این شاخصها
چشماندازی برای
آینده ندارد. وی
در ادامه میگوید:
«این شرایط بر
مبنای
واقعیات
امروز، حتی به آشوب
اجتماعی
خواهد کشید. مسایل
اقتصادی با
زندگی روزمره
مردم سر و کار
دارند
و
شوخیبردار
نیستند.» احمد
علوی معتقد
است که در
صورت ادامه
وضع کنونی،
ریسک کنونی به سمت
بحران پیش میرود.
این کارشناس
اقتصادی
تاکید میکند
که احتمالا
دولت در
تبدیل
مدیریت ریسک
به مدیریت
بحران نیز
ناتوان خواهد
بود.
دفن
میت با چک تضمینی
محدودیت
نقدینگی بانکها،
گاه مراسم عزا
و عروسی را
نیز مختل میکند.
یک سپردهگذار
در گفتوگو با
دویچه وله، از
تعویق در
تدفین یکی از
آشنایاناش
میگوید: «شوهر
دوستام بهطور
ناگهانی فوت
کرد. قیمت قبر
در قطعهای که
خانوادهاش
در بهشتزهرا
در نظر گرفته
بودند، ۲۵
میلیون تومان
بود که تنها و
تنها باید نقد خریداری
میشد. بانک
تنها ۲ میلیون
تومان به آنها
پرداخت فوری
کرد و گفت بقیه
را چک تضمینی
بگیرید! همگی
دوستان جمع
شدیم و هر
کدام از هر
شعبه بانکی که
داشتیم، ۵۰۰ هزار الی
یک میلیون
تومان گرفتیم.
روی هم شد ۵ میلیون
تومان. آخر سر
برای اینکه مرده روی
زمین نماند،
قبر ۵ میلیون
تومانی
خریدیم. موقع
برگشتن از
مراسم
خاکسپاری، همه به
همدیگر گفتیم
که از این به
بعد پولهایمان
را در خانه
نگه داریم تا
در مواقع
ناگهانی،
به این دردسر
دچار نشویم.»
مهیندخت
مصباح